دورهای در معجزات | ۲۰ فروردین ۱۴۰۳
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دورهای در معجزات
باور به جهنم برای کسانی که خود را با نفس همهویت میدانند اجتنابناپذیر است.کابوسها و ترسهایشان همگی با آن مرتبط هستند.نفس میآموزد که جهنم در آینده است، زیرا تمام آموزههایش در این جهت است.جهنم هدفش است.زیرا گرچه نفس مرگ و فروپاشی را به عنوان یک پایان در نظر دارد، اما آن را باور نمیکند.هدف مرگ، که برای تو آرزو میکند، آن را ناراضی به جا میگذارد.هیچکس که از آموزههای نفس پیروی میکند بدون ترس از مرگ نیست.با این حال، اگر مرگ صرفاً به عنوان پایانی برای درد پنداشته میشد، آیا ترس از آن وجود میداشت؟ما پیشتر این پارادوکس عجیب را در نظام فکری نفس دیدهایم، اما هرگز به روشنیِ اینجا نبوده است.زیرا نفس باید وانمود کند که ترس را از تو دور نگه میدارد تا وفاداریات را حفظ کند.با این حال برای حفظ خودش باید ترس ایجاد کند.نفس دوباره سعی میکند، و اغلب اوقات، در انجام هر دو کار موفق میشود، از طریق گسستگی برای نگه داشتن اهداف متناقض خود با هم به گونهای استفاده میکند که به نظر برسد آنها با هم در آشتی هستند.نفس چنین میآموزد: تا جایی که امید به بهشت مورد نظر است، مرگ پایان است.اما چون تو و نفس نمیتوانید از هم جدا شوید، و چون نمیتواند مرگِ خودش را تصور کند، همچنان تو را تعقیب خواهد کرد، زیرا احساس گناه ابدی است.چنین است روایت نفس از جاودانگی.و این است که روایت نفس از زمان از آن حمایت میکند.